جدول جو
جدول جو

معنی رستم آباد - جستجوی لغت در جدول جو

رستم آباد
(رُ تَ)
نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاه میان رحمت آباد وگلبداغ در 459هزارگزی تهران. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ستم آباد
تصویر ستم آباد
جایی که ظلم و ستم بسیار باشد، کنایه از دنیا
فرهنگ فارسی عمید
(رُ تَ)
دهی از دهستان پشتکوه شهرستان شهرکرد. سکنۀ آن 628 تن. آب آن از چشمه و رود خانه سرداب. محصولات آنجا غلات و برنج و پنبه و بادام و سیب و انگور. صنایع دستی زنان قالی بافی. پل چوبی رستم آباد روی کوهرنگ است. معدن نمک دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
دهی از دهستان حومه بخش خشت شهرستان کازرون. سکنۀ آن 1000 تن. آب آن از رود خانه شاپور. محصولات آنجا غلات و برنج و پنبه و خرما و کنجد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
دهی از دهستان مایوان بخش حومه شهرستان قوچان. سکنۀ آن 324 تن. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
نام محلی کنار راه قزوین و رشت میان جومین وجمشیدآباد در 288هزارگزی تهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
دهی از دهستان پشت رود بخش فهرج شهرستان بم. سکنۀ آن 270 تن. آب آن از قنات. محصولات آنجا غلات و پسته و پنبه و لبنیات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ دِ عُلْ وَ سُ لا)
قصبۀ جزء شهرستان شمیران. سکنۀ آن 400 تن. آب آن از دو رشته قنات. محصولات آنجا غلات و میوه. راه آن اتومبیلرو. تلفن و برق و درحدود یکصد باب دکان دارد. عده ای از کارگران کار خانه مهمات سازی و درجه داران هنگ سوار فاتح در این قصبه ساکن هستند. در اراضی جنوب آن ساختمانهای جدید می سازند. در شمال رستم آباد باغ فرمانیه واقع است که خود دارای قنات و متعلق به سفارت ایتالیا و محل تابستانی آن سفارتخانه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
دهی از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور. سکنۀ آن 307 تن. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. راه آن اتومبیل رو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
دهی از بخش شیباب شهرستان زابل. سکنۀ آن 186 تن. آب آن از رود خانه هیرمند. محصولات آنجا غلات و لبنیات و پنبه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
دهی از دهستان یاطری بخش گرمسار شهرستان دماوند. سکنۀ آن 500 تن. آب آن از حبله رود. محصولات عمده آنجا غلات و پنبه و بنشن و انار و انجیر. راه آن اتومبیل رو. دارای 25 باب دکان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
دهی از دهستان غار شهرستان ری تهران. سکنۀ آن 99 تن. آب آن از قنات و محصولات عمده غلات و صیفی و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
دهی از دهستان حومه باختری شهرستان رفسنجان. سکنۀ آن 470 تن. آب آن از قنات. محصولات آنجا غلات و پسته و پنبه و لبنیات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش رودبار شهرستان رشت. مرکز دهستان قصبۀ کلوزر است که در یکهزارگزی راه شوسۀ رشت واقع و به رستم آباد بالا معروفست. دهستان رستم آباد از 15 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمع سکنۀآن در حدود 7000 تن و مهمترین دیه های آن کلوزر، جوبن، شام، پشته است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
دهی از دهستانهای بخش رامهرمز شهرستان اهواز. حدود، شمال: دهستان شهریاری. خاور: دهستان ابوالفارس. جنوب: رود مارون. باختر: شهرستان اهواز. این دهستان از 28 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود چهارهزار تن است. قراء مهم: باصدی حاج یاران، پیم، مال قاید. مرکز دهستان: قریۀ رستم آباد. آب آن از رودخانه رامهرمز. محصول آنجا غلات و برنج و کنجد و بزرک. دارای 250 تن جمعیت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
دهی از دهستان میربیگ بخش دلفان شهرستان خرم آباد. سکنۀ آن 100 تن. آب آن از چشمه و رود شته لاغری. محصولات آنجا غلات و لبنیات و پشم. ساکنان از طایفۀ میربیگ هستند و در زمستان قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ دِ چِ)
دهی از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاه. سکنۀ آن 129 تن. آب آن از فاضل آب رود خانه کبوترلانه و فش. محصولات آنجا غلات آبی و دیمی و حبوب و چغندرقند و پنبه. راه آن اتومبیلرو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
دهی از دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر. آب آن از چشمه. محصولات عمده غلات. صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
دهی از دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران. سکنۀ آن 880 تن. آب آن از قنات. محصولات عمده آنجا غلات و صیفی و چغندرقند و انواع میوه. راه آن ماشین رو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاهان، در 542/5هزارگزی تهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(سِ تَ)
کنایه از جایی است که در او ظلم و تعدی بسیار واقع شود، کنایه از دنیاست. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بَ تَ)
دهی است از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیه در 18هزارونیم گزی شمال هشتیان و 10هزارگزی جنوب خاور راه ارابه رو چهریق به سلماس و در دامنه قرار دارد. سرزمینی است سردسیر با 165تن سکنه. آبش از چشمه، محصولش غلات، توتون و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی اهالی جاجیم بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
نام محلی کنار راه قزوین و همدان میان دیان و گوریجان در341 هزارگزی طهران
لغت نامه دهخدا
(حِ)
دهی است از دهستان میان بخش مرکزی شهرستان شوشتر در 13هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 5هزارگزی خاوری راه تابستانی شوشتر به بندقیر کنار باختری رود گرگر. دشت وگرمسیر است و 200 تن سکنۀ شیعۀ فارسی و عربی زبان دارد. آب آن از رود خانه کارون و محصول آنجا غلات، برنج، صیفی، کنجد و شغل اهالی زراعت است. ساکنین از طایفۀ عرب میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان شهویران بخش حومه شهرستان مهاباد. سکنۀ آن 388 تن. آب از سیمین رود. محصول آنجا چغندرقند و توتون و حبوب. صنایع دستی جاجیم بافی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مُ سَ)
دهی است از دهستان مزقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه، واقع در 5هزارگزی جنوب خاور نوبران و هزارگزی راه نوبران به ساوه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است و ماشین هم می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(نِسْ یِ مَ حَلْ لِ)
دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، در 45هزارگزی مغرب نجف آباد در جلگۀ معتدل هوایی واقع است و 309 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و انگور و سیب زمینی و بادام، شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. دارای 784 تن سکنه. آب آن از قنات. محصولات آنجا غلات، شلغم و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر. سکنۀ آن 912 تن. آب آن از چشمه و اهرچای. محصولات آنجا غلات و زردآلو. در دو محل به فاصله دوهزار گز بنام رشت آبادقدیم و جدید معروف است. سکنۀ رشت آباد قدیم 318 تن است. دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان شنبۀ بخش خورموج شهرستان بوشهر. سکنۀ آن 100 تن. آب آنجا از چاه. محصولات عمده آن غلات و راه آنجا فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(هََ مَ)
دهی است از دهستان قهاب بخش حومه شهرستان اصفهان، واقع در18 هزارگزی خاور اصفهان و 3 هزارگزی شمال شوسۀ اصفهان به یزد. ناحیه ای است جلگه ای و معتدل و دارای 1420 تن سکنه میباشد. آب آن از قنات و محصولاتش غلات، کنجد، پنبه و صیفی میباشد. اهالی به زراعت مشغولند. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ دِ هََ رَ)
دهی از دهستان حومه باختری شهرستان رفسنجان. سکنۀ آن 178 تن. آب آن از قنات. محصولات آنجا غلات و پسته و لبنیات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
دهی از دهستان گنجگاه بخش سنجبد شهرستان خلخال. آب آن از چشمه. محصولات آنجا غلات و حبوب. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ستم آباد
تصویر ستم آباد
جایی که در آنجا ظلم و تعدی بسیار شود، دنیا جهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحیم آباد
تصویر رحیم آباد
پرندک نام جایی است
فرهنگ لغت هوشیار